در دنیای پر تنش امروزی که رقابت به بخش جدایی ناپذیری از زندگی بشر تبدیل شده است، سلامت روانی کودکان باید یکی از بزرگترین دغدغههای والدین باشد. آیا شما هم از والدینی هستید که در مواجهه با اضطراب فرزند خود نمیدانید چه واکنشی داشته باشید؟ تا چه میزان با هوش هیجانی در کودکان آشنا هستید؟ آیا میدانید پاسخ این سوالات تاثیر بسزایی در آیندهی کودک شما خواهد داشت؟
هدف این مطلب، کمک به والدین برای آگاهی از جزئیاتی است که به آرامش کودکان، افزایش اعتماد بنفس و در نهایت موفقیت آنان در زندگی شخصی و شغلی منتهی میشود.
هوش هیجانی در کودکان چیست؟
زمانی که فرد در شرایط غیر معمول قرار میگیرد، غالبا رفتارهایی از او سرمیزند که در حالت عادی کمتر اتفاق میافتkد. این واکنشها در دوران کودکی بیش از سنین بزرگسالی رخ میدهد. چرا که کودکان توانایی کنترل احساسات خود را ندارند. یکی از ویژگیهای ذاتی بشر هوش هیجانی است. این خصوصیت، چگونگی ارتباط با سایر انسانها را تعیین میکند.
هوش هیجانی به این معنی است که فرد از ابتدای زندگی، احساسات مختلف خود را شناسایی و درک کند. به این ترتیب کودکان یاد میگیرند چگونه با استفاده از زبان بدن و واژگان مناسب، احساسات درونی خود را بیان کنند. هر کودکی با سطح متفاوتی از هوش هیجانی به دنیا میآید.
آنچه اهمیت دارد، این است که این ویژگی در کودکان قابل پرورش است و والدین نقش موثری در آموزش این مهارت دارند. فردی که به درستی این مهارت را یاد گرفته باشد، در سایر مراحل زندگی عملکرد موفقتری خواهد داشت.
آیا میتوانیم هوش هیجانی را به کودک آموزش دهیم؟
آموزش هوش هیجانی به کودکان یکی از مهمترین نکات در تربیت آنها است و به کودکان در ایجاد ارتباطات موثر کمک میکند. اگر فرزند شما از هوش هیجانی پایینی برخوردار است، نباید نگران شوید. او در ابتدای مسیر زندگی قرار دارد و فرصتهای بیشماری برای یادگیری دارد. شما به عنوان والدین بزرگترین نقش را در انتقال و بهبود هوش هیجانی در کودکان بر عهده دارید. میتوانید با مطالعه و کمکگرفتن از افراد متخصص، آگاهی خود را برای پرورش انسانی مستقل و موفق بهبود ببخشید.
چگونه هوش هیجانی در کودکان را پرورش دهیم؟
با توجه به اینکه هوش هیجانی تضمین کنندهی موفقیت انسان است، محققان به این موضوع پرداختهاند که والدین چگونه میتوانند بر رشد هوش هیجانی تاثیر گذار باشند. دکتر «جان گاتمن» پژوهشگر و روانشناس آمریکایی نتیجهی مشاهدات خود در این زمینه را چنین گزارش میدهد:
«واکنش والدین در مواجهه با احساسات و عواطف فرزندان خود یکی از موارد زیر است:
- والدینی که احساسات فرزندان خود را بی اهمیت میدانند و اغلب تلاش میکنند با نادیده انگاشتن آنان، این احساسات را از بین ببرند.
- والدینی که احساسات منفی کودکان را با تنبیه کردن سرکوب میکنند.
- والدینی که احساسات کودک را میپذیرند. اما نمیتوانند به او کمک کنند تا احساسات خود را کنترل کند و مسائلش را حل نماید.
- والدینی که برای احساسات فرزند خود ارزش قائلند و نسبت به آنها بیتوجه و بیحوصله نیستند.
ابراز احساسات فرصتی برای برقراری ارتباط با کودکان است که والدین آگاه از آن برای پرورش هوش هیجانی کودک خود بهره میبرند. گروه چهارم والدینی هستند که در پرورش هوش هیجانی در کودکان خود عملکرد موفقی خواهند داشت.
اما چگونه میتوانیم این ویژگی را در کودکان بهبود دهیم؟ کافیست مراحل زیر را به طور مداوم در زندگی اجرا کنید تا در نهایت از نتیجهی شیرین آن لذت ببرید.
۱. از احساسات کودک آگاه باشید
یکی از راههای پرورش هوش هیجانی در کودکان، آگاهی از دنیای درونی و عاطفی کودک است. اما چگونه میتوان به این سطح از آگاهی رسید؟ پاسخ ساده است. تنها کافیست به کودک خود اطمینان دهید که همواره حضور دارید و آمادهی شنیدن احساس او در مورد جزئیترین وقایع زندگی او هستید.
مهم نیست فرزند شما ۱ ساله باشد یا ۱۶ ساله. در هر حال او برای ابزار احساسات خود نیاز به گوش شنوا و قابل اعتمادی دارد. اطمینان خاطری که در این مورد به فرزند خود میدهید، باعث میشود به مرور شما را از احساسات خود آگاه کند.
۲. به او اجازه دهید احساسات خود را نشان دهد
کودکی که بستر مناسبی برای ابراز ترس و یا عصبانیت خود نمییابد، ناچار به سرکوب آنها میشود. این احساسات ناپدید نمیشوند. بلکه در جای دیگر و به شکل بدتری ابراز میشوند. جویدن ناخن، کابوس دیدن، تیکهای عصبی، پرخاش و کتک زدن خواهر یا برادر کوچکتر همگی نشانههایی از ناتوانی در ابراز صحیح احساسات کودکان است.
کودک شما کنترلی بر این رفتارها ندارد و به گمانش، این واکنشها جزئی از شخصیت او هستند. درحالی که اگر احساسات آنها توسط والدین پذیرفته شود، چنین رفتارهایی هم کمتر خواهند شد. به یاد داشته باشید که کودکان کوچکترین رفتارهای شما را به دقت زیر نظر میگیرند و آن را به خود نسبت میدهند.
بنابراین زمانی که با اشتیاق ماجرایی را برای شما تعریف میکند یا عصبانیت و اعتراض خود را از چیزی ابراز میکند، به دقت به او گوش دهید. بیاعتنایی شما در چنین مواردی به کودک این پیام را میدهد که ابزار احساسات، شرم آور یا غیرمنطقی است.
شما به عنوان والدین و نزدیکترین افراد در زندگی فرزند خود، الگوی او هستید. زمانی که احساسات او را میپذیرید، به او یاد میدهید به احساسات خود اهمیت دهد. در نتیجه، او میآموزد در شرایط مختلف، کنترل بهتری بر احساس خود داشته باشد.
زمانی که احساسات کودک را در هر موقعیتی میپذیرید، به او نشان میدهید هیچ احساسی شرم آور نیست. بلکه یک انسان کامل مجموعهای از احساسات و هیجانهای مختلف است و این هیچ ایرادی ندارد. اینجاست که کودک شما باور میکند، شخصیت خود را همانطوری که هست بپذیرد و احساسات خود را به درستی مدیریت کند.
۳. از احساسات به عنوان موقعیتی برای ایجاد ارتباط استفاده کنید
همانطور که در ابتدای این مطلب عنوان شد، احساسات دریچهای برای ایجاد ارتباط با فرزندان و فرصتی برای آموزش به آنان است. به جای آنکه احساسات منفی کودکان خود را به عنوان مشکل تلقی کنید، از آنها فرصت بسازید. میتوانید از چنین لحظاتی برای آموزش کودکان استفاده کنید. بخصوص در شرایطی که کودک بیش از هر زمان دیگری به حمایت شما نیاز دارد.
نحوهی ارتباط برقرارکردن شما به او یاد میدهد احساسات خود را مدیریت کند. در نهایت فرزند شما در آرامش بیشتر، راه حلی برای مشکل خود مییابد. به مثال زیر توجه کنید:
بن، پسر شش سالهای که همراه با مادرش، ساندرا در شهر زندگی میکنند، مدتها در آرزوی داشتن یک سگ خانگی بود. اما زندگی در یک آپارتمان کوچک شرایط نگهداری حیوانات خانگی را سخت و غیر ممکن میکند. سرانجام روزی بن با دیدن کودکانی که درحال بازی با سگهایشان هستند، از شدت ناراحتی شروع به گریه کردن میکند. شدت گریههای او ساندارا را شوکه کرده است. اینجاست که مادر از راه ایجاد ارتباط از طریق احساسات وارد میشود.
– چی تو رو ناراحت کرده؟
– همهی بچههای دیگه سگ دارن. چرا من نمیتونم یکی داشته باشم؟
– عزیزم منم سگها رو دوست دارم. حتی آرزو میکنم الان یکی داشته باشیم. شاید وقتی به خونهی جدید رفتیم یکی خریدیم.
– چرا الان نمیتونیم داشته باشیم؟
– به اون بچهها نگاه کن! اونا حتما جایی زندگی میکنند که سگشون میتونه آزادانه بازی کنه. خونهی ما خیلی کوچیکه، اگه یه سگ داشته باشیم، حتما از اینکه جایی برای بازی نداشته باشه خسته و ناراحت میشه. دوست داری سگت ناراحت باشه؟
پسرک سرش را تکان میدهد. اگرچه هنوز هم از نداشتن سگ ناراحت است، اما سخنان مادر او را آرام کرده است. حال دیگر با دیدن آن بچهها، خود را به جای آنها تصور میکند. او میبیند که مادرش او را درک میکند و احساساتش جدی گرفته میشود.
این کودک شش ساله بیش از قبل اهمیت صبر و سازش را درک میکند. حال اگر مجددا کودکی را درحال بازی با یک سگ ببیند و احساس حسادت و غم در او برانگیخته شود، به یاد سخنان مادرش میافتد و آرام میشود. گاهی یک رفتار یا توضیح منطقی و کوتاه تغییرات شگرفی در فرزندان ایجاد میکند. تنها کافیست از راه احساسات کودک به او نزدیک شوید. اینجاست که به رشد عاطفی کودک کمک میکنید و اعتماد بنفس بیشتری به او میبخشید.
۴. به کودک نشان دهید که احساساتش را درک میکنید
اگر نمیتوانید برای ناراحتی و آشفتگیهای کودک خود کاری انجام دهید، حداقل با او همدلی کنید. به این معنا که مسئله را از دیدگاه فرزند خود ببینید و به این ترتیب به او کمک میکنید احساسات خود را به شکلی که باید، بیان کند. به یاد داشته باشید، هر فردی احساسات خود را تنها در بستری امن و قابل اطمینان ابراز میکند. نقش شما به عنوان والدین این است که پناهگاه امن کودک خود باشید تا در هر شرایطی احساس خود را به راحتی به شما نشان دهد.
۵. نام احساسات را به کودک یاد دهید
در کنار درک احساسات کودک، باید آگاهی او از احساسات را هم بالاتر ببرید. به او کمک کنید از واژگان مناسب و بجا برای بیان احساسات خود استفاده کند. این مهارت به مرور و با بزرگ شدن کودکان در آنها تقویت میشود. انسان ذاتا سرشار از احساسات و عواطف مختلف است. اما دایرهی واژگان او در دوران کودکی بسیار محدود است. بنابراین، این وظیفهی والدین است که با آگاهی خود، به در ابراز احساساتش کمک کنید. استفادهی صحیح از کلمات، حرکات و رفتارهای متناسب با احساسات درونی سبب میشود مخاطب دچار سوء تفاهم نشود.
۶. به کودک کمک کنید تا مشکلاتش را حل کند
به فرزند خود بیاموزید که اگرچه همهی احساسات قابل قبول هستند، اما همهی رفتارها توجیه پذیر نیستند. فرزند شما باید توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشد و در مواجهه با مشکلات و تنشها، با اعتمادبنفس و منطقی رفتار کند. در این صورت او میتواند با آرامش در مورد راههای موجود برای حل مشکلاتش فکر کند و بهترین راه حل را انتخاب کند. شما به عنوان والدین آگاه مهمترین نقش را در آموزش مهارت کنترل احساسات کودکان خود خواهید داشت.
نتیجه گیری
احساسات پیامهایی هستند که از دورن انسان برآمدهاند. برای پرورش هوش هیجانی در کودکان لازم است به آنها بیاموزید که با احساسات خود زندگی کنند، با آنها نفس بکشند و با آنها سازش کنند.
کودکان یا حتی بزرگسالان زمانی که احساساتشان درک و پذیرفته میشود، حس بهتری خواهند داشت. در واقع احساس غم، عصبانیت، نفرت، خستگی یا هر احساس منفی دیگری تنها با همدلی و مورد توجه قرار گرفتن از سوی والدین (یا جمع دوستان) به مرور ناپدید میشود. آنچه در نهایت بجا میماند، یک کودک توانا و با اعتماد بنفس است که به تنهایی قادر است از پس مشکلات و موانع موجود برآید و به موفقیت دست یابد.
۰ دیدگاه