رویکردهای متفاوتی در مواجه شدن با چالشها در زندگی وجود دارد. این رویکردها در قالب تفکر ایستا و رشد تعریف میشوند. برای آشنایی با طرز فکر رشد میتوانید به مقاله ما در این رابطه مراجعه کنید. اما در این مقاله تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا را بررسی خواهیم کرد. شما چه روشی را در شرایط بحرانی اتخاذ میکنید؟
تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا
افراد با طرز تفکر ایستا محدود به افکار و عقاید خود هستند. آنها باور دارند که انسانها با استعداد خاصی متولد میشوند. هر فرد هوش و تواناییهای متفاوتی دارد که با گذشت زمان، تلاش و پشتکار تغییری در آن ایجاد نمیشود.
آنها شکست را تاییدی بر باهوش نبودن میدانند و همین باعث میشود بهراحتی تسلیم شوند و نتوانند پیشرفت کنند. درحالی که افراد با طرز تفکر رشد خودشان را محدود به افکارشان نمیکنند. آنها میدانند که هر فرد استعداد منحصربهفردی دارد و هوش هر فرد با دیگری متفاوت است. اما این مسئله قابل تغییر است و با تلاش و پشتکار و اراده میتوان آن را ارتقا داد.
آنها از روند یادگیری که ناشی از بهدست آوردن اطلاعات جدید، استراتژیهای جدید و الهام گرفتن است لذت میبرند. آنها از سختیها و چالشها بهعنوان وسیلهای برای گسترش مهارتهایشان استقبال میکنند. بعضی از نکات کلیدی در تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا را به صورت تقابل این دو ذهنیت بررسی خواهیم کرد.
از جمله ویژگیهای طرز فکر ایستا میتوان اشاره کرد که:
- طرز تفکر ایستا محدود کننده است.
- افرادی که تفکر ایستا دارند از موفقیت دیگران ناراحت میشوند.
- افرادی که تفکر ایستا دارند نقد منفی را نمیپذیرند حتی اگر به نفع آنها باشد.
- افرادی که تفکر ایستا دارند بهدنبال نزدیکانی هستند که از آنها تعریف کنند و اعتمادبهنفسشان را بالا ببرند.
- اافرادی که تفکر ایستا دارند بر روی نتیجه تمرکز میکنند.
در مقابل:
- طرز تفکر رشد آزادی بخش است.
- افراد در طرز تفکر رشد از موفقیت دیگران الهام میگیرند.
- افراد در طرز تفکر رشد نقد را بهعنوان راهی برای یادگیری بیشتر میپذیرند.
- افراد در طرز تفکر رشد بهدنبال فردی هستند که آنها را به چالش بکشد.
- افراد در طرز فکر رشد بر روی مراحل رسیدن به نتیجه تمرکز میکنند.
چند مثال از تفکر رشد و تفکر ایستا
هنگام مواجه شدن با چالشها یا هنگامی که احساس امنیت نمیکنید، ممکن است حالت تدافعی به خود بگیرید. در این شرایط ممکن است حتی نسبت به تحلیل مسائل، طرز تفکر ایستا را اتخاذ کنید. بنابراین، بهتر است برای واکنش درست و بهموقع تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا را با کمک چند مثال بهتر درک کنیم.
۱. بازخورد گرفتن، تحقیر شخصیت یا راه حلی برای پیشرفت
ما جز کدام دسته از افراد هستیم؟ هنگامی که در زندگی کاری، اجتماعی یا فردی با نقد سازندهای مواجه میشویم چگونه با آن برخورد میکنیم؟ تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا دقیقا هنگام تصمیمگیری و نحوه عکسالعمل به بازخوردها نمایان میشود.
افراد با طرز تفکر ایستا علاقهای به بازخورد گرفتن ندارند. نقد را برابر با عدم شایستگی و نداشتن مهارت در انجام کارها تلقی میکنند. آنها تصور میکنند که نقد شدن تواناییهایشان را محدود کرده و هوش و شخصیتشان را تحقیر میکند.
آنها نقد را تعرض به شخصیت و هویت خود میدانند. در واقع بهجای اینکه اجازه دهند نقدها باعث پیشرفت آنها شود برعکس، اجازه میدهند این طرز تفکر آنها را منفعل کند.
درحالی که بازخورد گرفتن برای افراد با طرز تفکر رشد الهامبخش است. آنها هنگام نقد شدن به آن فکر میکنند، از آن درس میگیرند. مسئولیت کارهایشان را برعهده میگیرند و باور دارند که میتوانند با تلاش و رفع نقصانها پیشرفت کنند. در نهایت، سعی میکنند برای بهتر شدن اوضاع راه حل درستی پیدا کنند.
۲. شروع یک پروژه، شکست خوردن یا فرصتی برای گسترش دانش
ذهن انسان هنگام انجام یک کار جدید که مملو از ناشناختهها است یا شرایط پیچیدهای دارد، رویکرد متفاوتی را تجربه میکند. نوع واکنش به شرایط جدید در افراد با طرز تفکر رشد و ایستا متفاوت است.
در ذهنیت ایستا ترس از شکست مانع از انجام کارها میشود. افراد دارای تفکر ایستا از ناشناختههای احتمالی وحشت دارند. میترسند که نتوانند از پس آن بربیایند. از شکست خوردن میترسند.
آنها به قضاوت دیگران خیلی اهمیت میدهند. از این میترسند که در صورت عدم موفقیت و تکرار کاری هوش و تواناییهایشان زیر سوال برود. در نتیجه، در صورت مواجه شدن با یک پروژه جدید بدون اینکه تلاش کنند آن را کنار میگذارند.
درحالی که افراد با طرز تفکر رشد پروژههای جدید را بهعنوان فرصتی طلایی در ارتقا تواناییها و یادگیری مهارتهای جدید میدانند. از آنجایی که این افراد سختکوشی، تلاش و پشتکار را از ویژگیهای مهم برای رسیدن به موفقیت میدانند؛ نه تنها از انجام دوباره و دوباره کاری نمیهراسند. بلکه، آنقدر تلاش میکنند تا به نتیجه برسند.
تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا در این است که افراد با ذهنیت رشد بهجای اینکه پشت شکستهایشان پنهان شوند. مسئولیت کارهایشان را قبول میکنند و اشتباهاتشان را میپذیرند. اما افراد با ذهنیت بسته از قبول مسئولیت فرار میکنند.
۳. تعامل با فناوریهای جدید، ریسک یا فرصتی برای ارائه خدمات بهتر
ذهن ما نقش مهمی را در پذیرش و نحوه ارتباط با تکنولوژیهای جدید بازی میکند. افرادی که تفکر ایستا دارند، فناوری جدید را بهعنوان خطری برای محصول فعلی خود تلقی میکنند. نگران هستند که با ورود تکنولوژی جدید محصول یا خدمات آنها کاربرد قبلی را نداشته باشد و بیارزش تلقی شود. از طرف دیگر، جرات امتحان کردن آن را نیز ندارند.
بهجای اینکه فناوری جدید را امتحان کنند، ترجیح میدهند همان روشهای منسوخ شده و قدیمی را امتحان کنند. این یعنی، در طولانی مدت دچار شکست خواهند شد.
اما افراد با طرز تفکر رشد تکنولوژی جدید را وسیلهای برای تسهیل کارها و ارائه خدمات بهتر میدانند. آن را بهدقت ارزیابی میکنند. طرحی را تهیه میکنند، چالشهای پیش رو را بهخوبی در نظر میگیرند و به جای اینکه نگران شکست باشند، نحوه کار کردن با آن را یاد میگیرند و به فواید آن فکر میکنند. بررسی میکنند که چگونه میتوانند با کمک این تکنولوژی کارها را بهتر انجام دهند.
در پایان
طرز تفکر ایستا مانع از این میشود که افراد پتانسیل درونی خود را بشناسند. در حالی که طرز تفکر رشد افراد را وادار میکند تا بتوانند چالشها را پشت سر گذاشته و بر مشکلات چیره شوند. تفاوت طرز تفکر رشد و ایستا یک انتخاب است که با رعایت نکاتی میتوان طرز تفکر ایستا را به طرز تفکر رشد تبدیل کرد.
۰ دیدگاه